سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/4/9
2:38 صبح

بازگشت !

بدست علی در دسته

سلام خدا

3 سال تلاش کردم و 3 سال زندگی کردم که تلاش کنم و نه تلاش برای زندگی.

3 سال منظم بی وقفه با امید با انگیزه و محکم تلاش کردم به کمکت تونستم چیزی بشم که خودم میخواستم و شاید فراتر از اون چیزی که فکر میکردم پتانسیل منه .

و به لطفت همیشه آرامش خاصی داشتم و همیشه مطمئن بودم خدایم میخواهد که من بهترین باشد و خدای من خواسته که من بخواهم که بهترین باشم .

این رو هم به لطفت بهش ایمان داشتم که بهترین باشم، نه اولین.

3 سال تلاش کردم .و باز هم  مرحمتت تا شب آخر مرا همراهی کرد حتی تا ثانیه های آخر .

اما روز کنکور علی تو همان علی بود .

 خدایش همان تک خدا .

قلم همان قلم .

همه چیز بر وفق مراد .

عالی و شاید بهتره بگم  وحشتناک عالی .

اما نتیجه نتیجه همیشه نبود .

 

چراااااااا؟

مشکل از من بود ؟؟؟؟؟؟

نه !!!!!!!!؟؟؟نه من چیزی کم گذاشتم نه کمبودی بود.

پس چی شد؟؟؟؟

باشه چشم راضیم به رضایت .

میدونم (الله لا یضیع اجرالمومنین)شاید هم من مومن نبودم .

نمیدانم این دیگه با خودته ولی همیشه سعی کردم اسمم مسلمون نباشه و کاش مسلمانی مومن بوده باشم .

میدانم صلاحم را میخواهی.!

 پس خدا جون باز هم شکرت به خاطر  همه الطافت.

خدایا نمیدانم چیزی رو که همیشه در انتظارش بودم باز هم برایم قابل لمس هست یا نه نمیدانم شاید در نهایت این حکمتت به همون چیزی که من حقیر میخواستم ختم بشه ولی میدانم اگر هم نشود .

                                       باز هم تو خدایی و تو بهتر میدانی .پس به هر حال "خدایا  شکرت".

 

 

 

پی نوشت:

1)سلام دوستان من بعد از 9 ماه و 10-12 روزی به صورت رسمآ برگشتم(البنه 2 بار شیطنت کردم و غیر رسمی اومدما).

کنکور تمام شد .

2)محض اطلاع اونا که میخوان بدونن .گفته بودم عشق برق شریفم .الان پام لب دیواره برق و مکانیک معلقه اگه شما 2aکنید حتمآ میرم برق . 2a میکنی؟آره دیگه نه؟

وااااااااااااااااااااااااای یادم رفت به شما سلام کنم .سلام به همه دوستان خوبم و خدا حافظ .